English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (7341 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
bow U ضربه از گوشه که به عقب دیوار کناره و بعد به دیوارکناره دیگر و بعد به دیوارمقابل بخورد
bowed U ضربه از گوشه که به عقب دیوار کناره و بعد به دیوارکناره دیگر و بعد به دیوارمقابل بخورد
bowing U ضربه از گوشه که به عقب دیوار کناره و بعد به دیوارکناره دیگر و بعد به دیوارمقابل بخورد
bows U ضربه از گوشه که به عقب دیوار کناره و بعد به دیوارکناره دیگر و بعد به دیوارمقابل بخورد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
boast U ضربه از گوشه که بطور اریب بدیوار کناره و بعد به دیوارمقابل بخورد
boasted U ضربه از گوشه که بطور اریب بدیوار کناره و بعد به دیوارمقابل بخورد
boasts U ضربه از گوشه که بطور اریب بدیوار کناره و بعد به دیوارمقابل بخورد
corner shot U ضربه به گوشه دیوار جلو
blackguards U سرویسی که بدون برخورد به دیوارهای طرفین به دیوارمقابل بخورد
blackguard U سرویسی که بدون برخورد به دیوارهای طرفین به دیوارمقابل بخورد
lob U ضربه قوسدار هوایی توپ بلند به دیوار مقابل که به گوشه مخالف برگردد
lobbed U ضربه قوسدار هوایی توپ بلند به دیوار مقابل که به گوشه مخالف برگردد
lobbing U ضربه قوسدار هوایی توپ بلند به دیوار مقابل که به گوشه مخالف برگردد
lobs U ضربه قوسدار هوایی توپ بلند به دیوار مقابل که به گوشه مخالف برگردد
crosscourt shot U ضربه کوتاه به دیوار مقابل که به طرف دیگر زمین اسکواش بیافتد
bank shot U ضربهای که گوی بیلیارد به کناره میز بخورد
bank shot U ضربهای که به دیوار بخورد و برگردد
chop U ضربه پایین زدن به توپ برای اینکه به زمین بخورد
chopped U ضربه پایین زدن به توپ برای اینکه به زمین بخورد
chimney-corner U [گوشه یا کناره ی عقب نشین بخاری یا شومینه]
cut-splay U [گوشه کج آجر در دیوار]
loft U ضربه زدن هوایی بصورت قوسی رها کردن گوی بولینگ در هوا که به شدت به مسیر بخورد
lofts U ضربه زدن هوایی بصورت قوسی رها کردن گوی بولینگ در هوا که به شدت به مسیر بخورد
jaw shot U ضربه به گوی در گوشه میزبیلیارد
alley shot U ضربه شدید کم ارتفاع به دیوار مقابل که بعد به دیوارکناری می خورد
nicking U ضربه به محل تقاطع دیوار وزمین اسکواش که قابل گرفتن نیست
nick U ضربه به محل تقاطع دیوار وزمین اسکواش که قابل گرفتن نیست
nicked U ضربه به محل تقاطع دیوار وزمین اسکواش که قابل گرفتن نیست
nicks U ضربه به محل تقاطع دیوار وزمین اسکواش که قابل گرفتن نیست
partition wall U دیوار میانی دیوار وسط دیوار بین دو فضا
cannons U ضربه به دو گوی دیگر بیلیارد
carom U ضربه به دو گوی دیگر بیلیارد
cannon U ضربه به دو گوی دیگر بیلیارد
diagonal U گامبرداری بطریق ضربه پا و فشارباپای دیگر
threesome U مسابقه گلف بین یک نفر و دونفر دیگر که به نوبت ضربه می زنند
threesomes U مسابقه گلف بین یک نفر و دونفر دیگر که به نوبت ضربه می زنند
three cushion billiards U بیلیارد فرانسوی با ضربه به 2 گوی دیگر بعد از تماس با3 دیواره میز
backcourt U نیمه دورترزمین از دیوارمقابل
away U بازی در زمین حریف گویی که دورتر ازگوی دیگر از سوراخ قراردارد و حق تقدم برای ضربه زدن پیدا میکند
counter fert U دیوار یا تیری که برای محافظت و استحکام در پشت دیوار ساخته میشود
murage U مالیاتی که بابت دیوار کشی شهری یا تعمیر دیوار ان بگیرند
carom shot U طرز ضربه زدن به گوی بامماس گذاشتن به گوی دیگر
common wall U دیوار تقسیم دیوار جلوگیری از اتش سوزی
chap and lie U پرتاب گوی و ضربه به گوی دیگر و توقف ان
corners U گوشه دار کردن گوشه گذاشتن به
cornering U گوشه دار کردن گوشه گذاشتن به
corner U گوشه دار کردن گوشه گذاشتن به
sidelay U تنظیم کننده کناره کاغذ وسیله تنظیم کناره کاغذ درماشین چاپ
hit U ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hits U ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hitting U ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
acute angle U گوشه تیز گوشه تند
eremitic U گوشه نشینانه گوشه گیر
retaining wall U دیوار نگهبان دیوار محافظ
bank shot U پرتابی که به تخته بخورد
chip seal U شن بخورد راه دادن
he is too p asto what he eats U زیاد دربندان است که چه بخورد
macadam blinding U خورده سنگ بخورد راه دادن
resurfacing U شن بخورد راه دادن بازسازی رویه
planegency U صدای خیزاب که بکرانه دریا بخورد
The craps should match the curtains. U پرده ها با قالیها باید بخورد ( جور در آید )
hermitical U وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
to fight to a finish U تاپایان کارجنگیدن انقدرجنگیدن تایکطرف بکلی شکست بخورد
Dont let the grass grow under your feet. U نگذار وسط اینکار باد بخورد ( وقفه بیافتد )
punted U ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
punts U ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
punt U ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
adjacent U نزدیک دیوار به دیوار
impluse response U پاسخ ضربه رفتار ضربه تابع انتقال ایمپولز
ducks and drakes U پرتاب سنگ روی اب بطوریکه قبل از فرورفتن دراب بچند نقطه از سطح اب بخورد
duck and drake U پرتاب سنگ روی اب بطوریکه قبل از فرورفتن دراب بچند نقطه از سطح اب بخورد
chip U قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است
chips U قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است
otherwise <adv.> U به ترتیب دیگری [طور دیگر] [جور دیگر]
cross U ضربه هوک پس از ضربه حریف
crosser U ضربه هوک پس از ضربه حریف
crosses U ضربه هوک پس از ضربه حریف
crossest U ضربه هوک پس از ضربه حریف
I´m as hungry as a horse. U آنقدر گشنه هستم که روده بزرگ روده کوچک را بخورد.
hungry as a hunter <idiom> U آنقدر گشنه که روده بزرگ روده کوچک را بخورد
sclaff U ضربه چوب به زمین و سپس به گوی بجای ضربه مستقیم به گوی
conversion U وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
conversions U وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
references U نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
reference U نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
some other time U دفعه دیگر [وقت دیگر]
bordered U کناره
margins U کناره
border U کناره
side U کناره
bordering U کناره
rim U کناره
margin U کناره
fringes U کناره
lip U کناره
fringe U کناره
sides U کناره
rims U کناره
listel U کناره
edge U کناره
margine U کناره
edges U کناره
margent U کناره
tunnelling U روش بستن یک بسته داده از یک نوع شبکه دربسته دیگر به طوری که روی شبکه دیگر و ناسازگار قابل ارسال باشد
scratches U کناره گیری
renunciation U کناره گیری
threctia U کناره گیری
scratched U کناره گیری
bank paving U فرش کناره
bordered U کناره مرز
to declare off U کناره کردن از
border U کناره مرز
detachments U کناره گیری
scratch U کناره گیری
contour U خط کناره نما
resignation U کناره گیری
resignations U کناره گیری
to stand a. off U کناره گرفتن
scratching U کناره گیری
banks U کناره توده
offishness U کناره جویی
standoffish U کناره گیر
edge U کناره تیزی
aloof U کناره گیر
retiring U کناره گیر
sides U پهلو کناره
bolt rope U طناب کناره
edges U کناره تیزی
bank U کناره توده
side U پهلو کناره
isolation U کناره گیری
To go into solitude . To become aloof . U کناره گرفتن
attrition U کناره گیری
renouncement U کناره گیری
stand-offish U کناره گیر
stand offish U کناره جو غیرمعاشر
stand offish U کناره گیر
levee U کناره رودخانه
separatism U کناره گیری
seceder U کناره گیر
demission U کناره گیری
retired ness U کناره گیری
abdication U کناره گیری
detachment U کناره گیری
featheredge U کناره تیز
stand-offish U کناره جو غیرمعاشر
demit U کناره گرفتن از
bordering U کناره مرز
sea board U کناره دریا
map margin U کناره نقشه
he was otherwise ordered U جور دیگر مقدر شده بود سرنوشت چیز دیگر بود
chimney-cheek U [کناره باز شومینه]
bankside U پشته یا کناره رود
hold aloof U کناره گیری کردن
seceding U کناره گیری کردن
nonintervention U سیاست کناره گیری
avoidance U کناره گیری احتراز
contours U خطوط کناره نما
bankside U کناره دریا ورودخانه
he threatened or resingn U که کناره گیری خواهدکرد
secede U کناره گیری کردن
seceded U کناره گیری کردن
to give wide berth to U کناره گیری کردن از
secedes U کناره گیری کردن
throw up U کناره گیری کردن از
apron U کناره داخلی پیست
sidewall U کناره لاستیک اتومبیل
resignations U کناره گیری تفویض
sideliner U ادم کناره گیر
abdicative U مایه کناره گیری
resignation U کناره گیری تفویض
to seclude oneself U کناره گیری کردن
to keep one's distance U کناره گیری کردن
sheetlines U خطوط کناره نقشه
retires U کناره گیری کردن
retire U کناره گیری کردن
bank effect U اثر کناره رودخانه
aprons U کناره داخلی پیست
shank U ضربه زدن به توپ با قوزک یاکنار پا ضربه زدن به گوی باعقب چوب گلف یا بدنه ان قسمتی از لنگر که طناب به ان وصل شود قسمتی از قلاب ماهیگیری بین سوراخ وانحنا
shift U تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
shifted U تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
shifts U تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
resign U کناره گرفتن تفویض کردن
retreating U عقب نشینی کناره گیری
side wall of stairs U جان پناه کناره پلکان
withdrawal U کناره گیری از مسابقه تکواندو
retreated U عقب نشینی کناره گیری
retreat U عقب نشینی کناره گیری
retreats U عقب نشینی کناره گیری
withdrawals U کناره گیری از مسابقه تکواندو
indirect bank protection U کناره بندی غیر مستقیم
chine U نقطه اتصال کناره ها و کف قایق
to keep oneself to oneself U کناره گیری ازمردم کردن
to retire in to oneself U از جامعه کناره گیری کردن
to throw up U کناره گیری کردن از استعفادادن از
resigns U کناره گرفتن تفویض کردن
abdicating U کناره گیری کردن استعفا دادن
neatline U خطوط باریک حدود کناره نقشه
abdicated U کناره گیری کردن استعفا دادن
abdicate U کناره گیری کردن استعفا دادن
to resign one's seat U از جای مجلسی خود کناره گرفتن
abdicates U کناره گیری کردن استعفا دادن
metafile U 1-فایلی که حاوی فایلهای دیگر باشد. 2-فایلی که داده مربوط به فایلهای دیگر را معرفی کند یا شامل شود
to send in one's papers U کناره گیری از کار کردن استعفا دادن
Recent search history Forum search
1ایا با رنگپاش خرطومی می شود دیوار را رنگ کرد
1popsicle
1مرض سینه وبغل
2تعریف فونتیک چیست؟
2Let me know when you're done.. (kiss) Im gonna get ready for you!
1معنی lead lag compensator
2transmembrane
1playing the game در مورد انجام ورزش چه معنی میدهد
1Current passworda
2single gas
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com